Somebody that I used to know:letter 4
تو همیشه اینجا بودی اما هیچوقت نبودی
یه سایه بودی ، هم قَدِ تنهایی من...
انگاری هنوزم که هنوزه یک گوشه ای از دلم منتظره ، با این که میدونم برگشتی دیگه درکار نیست.
میدونی، همیشه سوال هایی که جوابی براشون پیدا نمیشه مثل یک خوره توی ذهنت میمونن. انگار میخوان که جواب خودشون رو پیدا کنند. میخوان که حل بشن، اما تو هیچوقت قرار نبود به تمام این سوال هایی که من رو باهاشون تنها گذاشتی جوابی بدی، چون تو یک سراب بودی ... یک تصویر محو که هیچوقت نمیشه لمسش کرد.
همیشه با خودم فکر میکردم ،توی اون گوشه ی تاریک قلبت یه نور کوچیک برای من هست که باعث میشه یک روزی یک جایی یاد من بیفتی و بالاخره بگی که اشتباه کردی.
اما حالا میفهمم که تو هیچوقت قرار نبود که برگردی
چون تو هیچوقت واقعا کنارم نبودی!
فقط یک سایه بودی
که وقتی خورشید غروب کرد
تو هم رفتی توی تاریکی
محو و گم شدی.
- ۰۴/۰۱/۱۲